loading...
::.دانلود رايگان .::برترين سايت تفريحي واموزشي::.
سالار بازدید : 780 دوشنبه 12 دی 1390 نظرات (0)

من چقدر دلتنگم و چقدر تشنه ی لبخند کسی که باران را میشناسد و دریا را میفهمد، و میداند سنگ، سنگ است و نباید پرتاب کرد


 


بر تمام قبرهای این شهر بوسه بزن، شاید به یاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی، من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام صدای کلاغ ها را میشنوی؟ دارند برایم فاتحه میخوانند!


 


تو یادت نیست ولی من خوب به خاطر دارم که برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت


 


در آغوشم که میگیری آنقدر آرام میشوم که فراموش میکنم باید نفس بکشم


 


هر بار که تو را یاد میکنم، گم میشود تکه ای از من، در من! همین روزهاست که تمام شوم


 


من از شکسته عاشقانه باز میگردم، جایی که واژه های درونم جان باخته اند، جایی که بر مزار آرزوهایم اشک میریزم و اما تو از یک عشق تازه لبریزی!


 


آیینه های اتاق به شوق کشیدن تو قد کشیده اند، حق دارند! که تصویر من، بی تو هزار بار پیرتر از پیش به رخم میکشند


 


واژه ها را می رقصانی و سرودی تازه سر میدهی رنگ کهنه قبل را می زدایی و بر آرزوهایت رنگی تازه می زنی، زندگیت رنگین باد، ای که بر زندگیم رنگ خاکستر پاشیدی


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    ما را در گوگل محبوب كنيد!
    نایت اسکین-ابزار گوکل پلاس
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 53
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 4,395
  • بازدید کلی : 145,034
  • تبليغات
    اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها